سرشارم از حرف نگفته
سرشارم از آرزوی خفته
سرشارم از نگاه بسته شده
سرشارم از آواز خاموش شده
سرشارم از بال شکسته شده
سرشارم از دست بسته شده.
سرشارم از رؤیایی که بیتاب خاطره شدن است.
سرشارم از نجوایی که بیقرار فریاد شدن است.
سرشارم از تشنگی برای رسیدن
سرشارم از گفتنی برای شنیدن
سرشارم از دلتنگی
سرشارم از صبوری.
سرشارم از شوق رفتن برای رسیدن
رفتن از اینجا که تنها میمانم
و رسیدن به آنجا که با تو بمانم.
سرشارم از آرزوی یک نگاه
نگاهی که در آن غرق شوم.
سرشارم از سوختن در سودای یک کلام تو
کلامی که مرا بخواند و حروفش دوستت دارم را بسازد.
سرشارم از ویرانی انتظار
سرشارم از سرگیجههای سرگردانی.
آمدهام و آمادهام که
با یک اشاره تو پَر باز کنم و پرواز کنم.
سرشارم از هوای تو و آرزویم همه این است
که تا همیشه لبریز باشم از این سرشاری.
آمدهام و آمادهام که
تمام شوم با اشارهای از انعکاس برق چشمان نوازشگر تو
تمام شوم با نوازش کلام تو.
سرشارم از عاشقانهای که درهم است
و حضور تو به سامان میرساندش
عاشقانهای که تو را میخواهد.
و سرشارم از یک واژه
سرشارم از دوستت دارم
سرشارم از عشق تو.