فراتر از عشق آنهنگام است که پرواز معشوق را چون پرندهای رها در آسمان مینگری از پروازش لذتی باشکوه در دل داری و در اوج عاشقی تمایلی به در قفس کردنش نداری.
ادامه...
سلام پویان عزیز شبت به خیر از لطف و محبتت نسبت به خودم و تازگی سپاسگزارم پاره ای از حرفهام رو تو این چند تا پست آخر خواهم زد و چند صباحی با این راه سخت و شیرین خداحافظی خواهم کرد . کسایی مثل من وبلاگ نویسیشون هم سرشار از عذابه ٬ خوابیدنشون هم و ... البته این عذابها به نوعی شیرینند ٬ اما ... بگذریم ٬ این هم از مصداقهای عدالته دیگه !!!! ................................................... و اما در مورد تصویر ی که گذاشتی : ۱- اول اینکه تازگی خیلی خوشحاله که نتیجه نوشته هاش٬ تو رو بر اون داشته که به سراغ مطالبی بری که عین عشقه ٬ چون من هنوز نمی دونم فراتر از عشق کجاست ٬؟؟!! شاید فراتر از عشق ٬ سوختن و فنا شدن در راه یاره که اون از نظر من ٬ همون عشقه !!!؟؟؟ ۲- دغدغه مند بودن برای حقوق بشر و حقوق زن یک مساله است و آگاهی از چیستی و چرایی و چگونگی عدم تحقق آن ٬ مسئله ای دیگر !! ۳ -آن تصویری که گذاشتی به عنوان یک قطعه از صدها قطعه ای است که با همدیگه پازل عقب افتادگی ی حداقل ٬ زنان کشورهای اسلامی !!!؟؟؟ ( بیچاره اسلام !؟) رو به تصویر می کشن . ۴- در این تصویر چندین نکته هست که مسلما دوستان تو و خودت به اون توجه کردید و می کنید : - نوع پوشش و چرایی شکل گیری دو پوشش متفاوت و نیز پیامی که این دو پوشش متفاوت داره و نیز پیامی که مخاطب با برخورداری از زمینه های فکری و معرفتی متفاوت ٬ از این دو نوع پوشش متفاوت ٬ دریافت می کنه . -دروس مورد علاقه و دلایل ریشه ای پدید آمدن این دو تفاوت ٬ که البته در نگاه اول با آن پوشش و البته با نگرش در پشت آن پوشش و البته با فضای عقیدتی ٬ فرهنگی و معرفتی حاکم در پشت اون نگرش ٬نسبت مستقیم داره. - چگونگی گذراندن اوقات فراغت : در اینجا دیگر تفاوتهای اجتماعی نمود بهتر و روشن تری می گیرند ٬ تفاوتهایی که دست به دست تفاوتهای فردی و خانوادگی می دن و دو سیستم متفاوت گزران اوقات فراغت رو به تصویر می کشن . - مختلط بودن و یا به عبارت من یکی بودن همه آدمها در یک مدرسه و جنسیتی بودن مدرسه دیگر : همه اینها دارای ریشه فکری ٬ و نتیجه ذهنی ٬ عملی و تاثیر گزاری متفاوت سطوح و لایه ها و طبقات مختلف جامعه هست . - تاریخ ساخته شدن مدرسه و آغاز حرکت در مسیر شدن ٬ این تفاوت بسیار بحث بر انگیز است ٬ چرا که در کشوری چون ایران مدارس دخترانه ۸۰ ساله داریم ٬ اما نتیجه آن هنوز دانش آموزانی است با همان ویژگیهای ظاهری و درونی و ذهنی همان دختر عزیز افغانی مورد توجه تو و این یعنی مهم بودن باورها ٬ انگیزه ها و اهمیت جایگاه ساخت اجتماعی در شکل گیری ساختهای فردی و ... - ودر آخر ٬ آرزوی متفاوت برای شغل آینده و توجه به این نکته که اولی با آزادی نسبی در فکر ٬ ذهن ٬ عمل ٬ خانواده ٬ فرهنگ ٬ دین ٬ جامعه و ... شغل خودش رو انتخاب کرده و دومی در فضایی از انبوه جبرهای شناخته شده و پنهان !؟ ٬ حتی جبری که ذهن خودش برایش پدید آورده ٬ آرزوی یک شغل را در سر پرورانده . .............................................. بنابراین : باید یکی ٬ یکی ٬ به بحث در مورد این مسائل پرداخت و در این مسیر می بایست تاریخ را و وضعیت فعلی کشورهای جهان اول و جهان سوم را مطالعه کرد ٬ اهداف توسعه و ویژگیهای بهبودی وضع انسان را واکاوی کرد ٬ باید روند مناسبات میان زن با زن ٬ مرد با مرد و زن با مرد را شناخت ٬ باید با مفاهیم حق ٬ عدالت ٬ آزادی ٬ زندگی و ... به طور عمیق آشنا شد . باید دانست که در پدیداری این تفاوتها ٬ اندیشه های سکولاریستی ٬ اومانیستی ٬ پلورالیستی و از نظر من دینی ( دین فراموش شده ٬ در کنج ذهن خسته از دین انسان !!!) به عنوان مقدمات شکل گیری اندیشه های فمنیستی نقش ایفا کرده اند و ما تا به آنها مجهز نباشیم ٬ گویی آب در هاون می کوبیم و مجبوریم به حد اقلها دل خوش کنیم . تاریخ کلیسای کاتولیک ٬ تاریخ امپراطوری مسیحی و تاریخ خلافت اموی و عباسی و صفوی و عثمانی همه حرفهایی دارند که در شکل گیری تفاوتهای این تصویر نقش داشته اند و آن هم نقشهای اساسی !!؟؟ باید بی تعصب آنها را خواند و آموخت و عبرت گرفت و خواست تا آنها را به کار بست و البته گمان می کنم این تنها توسط کسانی ممکن است که آلوده به مثلث زر و زور و تزویر نیستند و آنها مظلومان همیشه تاریخند !!! البته دیگران هم می توانند در این راه قدم بردارند و البته برداشته اند که نتیجه آن ... ............................................................ در هر صورت راه درازی است ٬ را ه حق و عدالت و آزادی ٬که تحقق آن ٬خواستی انقلابی می خواهد ٬ تلاشی مجدانه ٬ اراده ای استوار ٬ دلی دردمند و از همه مهمتر روحی تازه !؟ امیدوارم همیشه تازه باشی . برادر کوچکت سید مهدی سلطانی
درود بر دوست خوبم.. مقایسهی درجه یکی بود. بسیار عالی. راستش من دارم به این فکر میکنم که اگه تو این مقایسه به جای دختر افغانی، دختر ایرانی باشه، اوضاع از چه قرار میشه. هرچند که شاید در اون مقایسه باید بعضی از موضوعات مورد مقایسه هم تغییراتی بکنه، اما با اینکه شاید مثلا در بعضی از خانوادهها گذراندن اوقات فراغت با توجه به سطح فرهنگی خانواده، شبیه دختر افغان نباشه، ولی هنوز هستند خانوادههایی(که شاید کم هم نباشند) که گذران اوقات فراغت دخترشان مثل همین دختر افغانه. و حالا این یه نمونه بود، میشه دربارهی مسائل دیگه هم گفت. حالا در این میون اگه پای مقایسههایی دربارهی چیزای دیگه پیش کشیده بشه و مثلا از نظر سنی کمی بالاتر بریم و مقایسه رو گستردهتر کنیم، به عنوان مثال رابطه با جنس مخالف(که البته این موضوع تو همین سنین این دو دختر هم قابل بحث و مقایسهست) و ازدواج و...، اون وقت باید دید ما تو این «از کجا تا کجا!» که تو نوشتی، خودمونو کجا پیدا میکنیم. خلاصه هزار هزار آفرین بر تو و
سلام..با نظرات سیاوش موافقم...چون تکراری میشه دیگه نمینویسم...ای کاش ما هم متیونستیم ...اما حیف که.... من به روزم..هم ادامه داستانم رو نوشتم هم یه روز نشوت که در انتهاش به بحث زنهای میپردازم..
سلام مقایسه جالبی بود و اگه ادامه پیدا کنه میتونه سر از جایی در بیاره که همه مون رو به گریه واداره.مثلا این سوال که معیارهای ازدواج برای شما چیه؟احتمالا فکریه میگه بابام خوشش بیاد و کلارا میگه... اما راستش من از این دختر افغان خوشم اومد.او هدف داره.آینده اش رو روشن می بینه و میخواد پزشک بشه.قهرمان المپیک شدن براش بی معنیه چون جامعه اش به او در شغل دیگری بیشتر نیاز دارند.او ضعف این جامعه رو پذیرفته و خودش رو کنار نمیکشه و میخواد کاری بکنه. من تحسینش میکنم.
سلام پویان عزیز به تازگی آمده بودی ٬ اما سکوت را صلاح دانستی . امیدوارم در سر فرصت تازگی رو بخوانی و به مرور به نظراتش و پیشنهاداتش ٬ پاسخ بدی . امیدوارم تازه و با طراوت باشی سید مهدی سلطانی
سلام آقا پویان . به قول همه اگر به جای دختر افغانی دختر ایرانی می ذاشتن هم هیچ تفاوتی نمی کرد ...
تبعیض ... جهان سومی ... فلاکت ... تکرار ....تکرار .... تا همیشه ....
آرزوهاشو بهش بگو یه جا قاب بگیره بزنه به دیوار ... تا یادش نره با اینکه نسبت به اون دختر استرالیایی قانع بود بازم آرزوهاشو باد برد .... هی دخترک افغانی ... باید شکر کنی که برای دختر بودنت تاوان پس نمی دهی و زنده به گور نمی شوی ....
سلام پویان جان/.خوبی دوست خویم؟ آره من مهدی رو از زمان دانشگاه میشناسم..بر میگرده به سال 81.. اما ما خیلی هم عقیده نیستیم..حداقل در یک مورد میدونم که اصلا هم عقیده نیستیم..اما مهم اینه که ما بلدیم حتی اگه هم عقیده نباشیم دوستای خوبی باشیم.مهم اینه..جامعه ای درست میشه که همه مردم بتونن همدیگر رو قبول داشته باشن حتی اگه مخالف هم باشن.. خب ÷ویان جان..تنبلی هم حدی داره..خیلی داری اینجا کم کاری میکنی...زودتر دیگه اینجا رو آپ کن تا دعوات نکردم!!!
سلام پویان عزیز امیدوارم خوب باشی از اینکه با خبر شدم قراره ساختار وبلاگت تازه بشه خوشحالم ٬ اما تازگی بیشتر دوست داره تا محتوای فراتر از عشق هر روز تازه بشه . راستی شما به ما افتخار نمی دی ۲۳ اسفند ساعت ۳۰ : ۱۵ ببینیمت ؟؟!! تازگی منتظر شماست تازه باشی سید مهدی سلطانی
[گل]سلام گلم زیبا بود مثل همیشه به بلندی کلامت و به زیبایی نگاه سرشار از مهرت.......راستی آبجی آپ کرده وقت کردی یه سر بزن میدونم خوشحال میشم مثل قبل پیشم باشی و تنهام نزاری روز قشنگی داشته باشی .....[گل]
پویان.؟ یه روزایی که با اسم رسا برام کامنت میذاشتی نفر اول هر پستم تو بودی..یادته؟ خوشحال بودم که هیچکی نمیاد "رسا" میاد..اما الان تاخیر زیاد داری.میذارم به حساب شلوغ بودن سرت اما...دل من برای کامنتهات زود زود تنگ میشه..راستی خسته ام..یه چند روزی ننویسم چطوره؟ یک ماه و نیمه هر روز آپ کردم اما....................
سلام
مقایسه جالب و تامل بر انگیزی بود.
سلام پویان عزیز
شبت به خیر
از لطف و محبتت نسبت به خودم و تازگی سپاسگزارم
پاره ای از حرفهام رو تو این چند تا پست آخر خواهم زد و چند صباحی با این راه سخت و شیرین خداحافظی خواهم کرد .
کسایی مثل من وبلاگ نویسیشون هم سرشار از عذابه ٬ خوابیدنشون هم و ...
البته این عذابها به نوعی شیرینند ٬ اما ...
بگذریم ٬ این هم از مصداقهای عدالته دیگه !!!!
...................................................
و اما در مورد تصویر ی که گذاشتی :
۱- اول اینکه تازگی خیلی خوشحاله که نتیجه نوشته هاش٬ تو رو بر اون داشته که به سراغ مطالبی بری که عین عشقه ٬ چون من هنوز نمی دونم فراتر از عشق کجاست ٬؟؟!!
شاید فراتر از عشق ٬ سوختن و فنا شدن در راه یاره که اون از نظر من ٬ همون عشقه !!!؟؟؟
۲- دغدغه مند بودن برای حقوق بشر و حقوق زن یک مساله است و آگاهی از چیستی و چرایی و چگونگی عدم تحقق آن ٬ مسئله ای دیگر !!
۳ -آن تصویری که گذاشتی به عنوان یک قطعه از صدها قطعه ای است که با همدیگه پازل عقب افتادگی ی حداقل ٬ زنان کشورهای اسلامی !!!؟؟؟ ( بیچاره اسلام !؟) رو به تصویر می کشن .
۴- در این تصویر چندین نکته هست که مسلما دوستان تو و خودت به اون توجه کردید و می کنید :
- نوع پوشش و چرایی شکل گیری دو پوشش متفاوت و نیز پیامی که این دو پوشش متفاوت داره و نیز پیامی که مخاطب
با برخورداری از زمینه های فکری و معرفتی متفاوت ٬ از این دو نوع پوشش متفاوت ٬ دریافت می کنه .
-دروس مورد علاقه و دلایل ریشه ای پدید آمدن این دو تفاوت ٬ که البته در نگاه اول با آن پوشش و البته با نگرش در پشت آن پوشش و البته با فضای عقیدتی ٬ فرهنگی و معرفتی حاکم در پشت اون نگرش ٬نسبت مستقیم داره.
- چگونگی گذراندن اوقات فراغت : در اینجا دیگر تفاوتهای اجتماعی نمود بهتر و روشن تری می گیرند ٬ تفاوتهایی که دست به دست تفاوتهای فردی و خانوادگی می دن و دو سیستم متفاوت گزران اوقات فراغت رو به تصویر می کشن .
- مختلط بودن و یا به عبارت من یکی بودن همه آدمها در یک مدرسه و جنسیتی بودن مدرسه دیگر : همه اینها دارای ریشه فکری ٬ و نتیجه ذهنی ٬ عملی و تاثیر گزاری متفاوت سطوح و لایه ها و طبقات مختلف جامعه هست .
- تاریخ ساخته شدن مدرسه و آغاز حرکت در مسیر شدن ٬ این تفاوت بسیار بحث بر انگیز است ٬ چرا که در کشوری چون ایران مدارس دخترانه ۸۰ ساله داریم ٬ اما نتیجه آن هنوز دانش آموزانی است با همان ویژگیهای ظاهری و درونی و ذهنی همان دختر عزیز افغانی مورد توجه تو و این یعنی مهم بودن باورها ٬ انگیزه ها و اهمیت جایگاه ساخت اجتماعی در شکل گیری ساختهای فردی و ...
- ودر آخر ٬ آرزوی متفاوت برای شغل آینده و توجه به این نکته که اولی با آزادی نسبی در فکر ٬ ذهن ٬ عمل ٬ خانواده ٬ فرهنگ ٬ دین ٬ جامعه و ... شغل خودش رو انتخاب کرده و دومی در فضایی از انبوه جبرهای شناخته شده و پنهان !؟ ٬ حتی جبری که ذهن خودش برایش پدید آورده ٬ آرزوی یک شغل را در سر پرورانده .
..............................................
بنابراین :
باید یکی ٬ یکی ٬ به بحث در مورد این مسائل پرداخت و در این مسیر می بایست تاریخ را و وضعیت فعلی کشورهای جهان اول و جهان سوم را مطالعه کرد ٬ اهداف توسعه و ویژگیهای بهبودی وضع انسان را واکاوی کرد ٬ باید روند مناسبات میان زن با زن ٬ مرد با مرد و زن با مرد را شناخت ٬ باید با مفاهیم حق ٬ عدالت ٬ آزادی ٬ زندگی و ... به طور عمیق آشنا شد .
باید دانست که در پدیداری این تفاوتها ٬ اندیشه های سکولاریستی ٬ اومانیستی ٬ پلورالیستی و از نظر من دینی
( دین فراموش شده ٬ در کنج ذهن خسته از دین انسان !!!) به عنوان مقدمات شکل گیری اندیشه های فمنیستی نقش ایفا کرده اند و ما تا به آنها مجهز نباشیم ٬ گویی آب در هاون می کوبیم و مجبوریم به حد اقلها دل خوش کنیم .
تاریخ کلیسای کاتولیک ٬ تاریخ امپراطوری مسیحی و تاریخ خلافت اموی و عباسی و صفوی و عثمانی همه حرفهایی دارند که در شکل گیری تفاوتهای این تصویر نقش داشته اند و آن هم نقشهای اساسی !!؟؟
باید بی تعصب آنها را خواند و آموخت و عبرت گرفت و خواست تا آنها را به کار بست و البته گمان می کنم این تنها توسط کسانی ممکن است که آلوده به مثلث زر و زور و تزویر نیستند و آنها مظلومان همیشه تاریخند !!! البته دیگران هم می توانند در این راه قدم بردارند و البته برداشته اند که نتیجه آن ...
............................................................
در هر صورت راه درازی است ٬ را ه حق و عدالت و آزادی ٬که تحقق آن ٬خواستی انقلابی می خواهد ٬ تلاشی مجدانه ٬ اراده ای استوار ٬ دلی دردمند و از همه مهمتر روحی تازه !؟
امیدوارم همیشه تازه باشی .
برادر کوچکت
سید مهدی سلطانی
درود بر دوست خوبم..
مقایسهی درجه یکی بود. بسیار عالی.
راستش من دارم به این فکر میکنم که اگه تو این مقایسه به جای دختر افغانی، دختر ایرانی باشه، اوضاع از چه قرار میشه. هرچند که شاید در اون مقایسه باید بعضی از موضوعات مورد مقایسه هم تغییراتی بکنه، اما با اینکه شاید مثلا در بعضی از خانوادهها گذراندن اوقات فراغت با توجه به سطح فرهنگی خانواده، شبیه دختر افغان نباشه، ولی هنوز هستند خانوادههایی(که شاید کم هم نباشند) که گذران اوقات فراغت دخترشان مثل همین دختر افغانه. و حالا این یه نمونه بود، میشه دربارهی مسائل دیگه هم گفت.
حالا در این میون اگه پای مقایسههایی دربارهی چیزای دیگه پیش کشیده بشه و مثلا از نظر سنی کمی بالاتر بریم و مقایسه رو گستردهتر کنیم، به عنوان مثال رابطه با جنس مخالف(که البته این موضوع تو همین سنین این دو دختر هم قابل بحث و مقایسهست) و ازدواج و...، اون وقت باید دید ما تو این «از کجا تا کجا!» که تو نوشتی، خودمونو کجا پیدا میکنیم.
خلاصه هزار هزار آفرین بر تو و
پیروز و خوشدل باشی...
سلام..با نظرات سیاوش موافقم...چون تکراری میشه دیگه نمینویسم...ای کاش ما هم متیونستیم ...اما حیف که....
من به روزم..هم ادامه داستانم رو نوشتم هم یه روز نشوت که در انتهاش به بحث زنهای میپردازم..
سلام
مقایسه جالبی بود و اگه ادامه پیدا کنه میتونه سر از جایی در بیاره که همه مون رو به گریه واداره.مثلا این سوال که معیارهای ازدواج برای شما چیه؟احتمالا فکریه میگه بابام خوشش بیاد و کلارا میگه...
اما راستش من از این دختر افغان خوشم اومد.او هدف داره.آینده اش رو روشن می بینه و میخواد پزشک بشه.قهرمان المپیک شدن براش بی معنیه چون جامعه اش به او در شغل دیگری بیشتر نیاز دارند.او ضعف این جامعه رو پذیرفته و خودش رو کنار نمیکشه و میخواد کاری بکنه.
من تحسینش میکنم.
سلام دوست عزیز
از دیدار شما و وبلاگتون خوشحال شدم.
وبلاگ من با مطلب جدیدی به روز است و اگر مایل بودی در مورد آن بیشتر صحبت میکنیم.
سلام
یه مقایسه هم در مورد ایران باشه بد نیست
ممنون از حضورت..
شادباشی
سلام پویان عزیز
به تازگی آمده بودی ٬ اما سکوت را صلاح دانستی .
امیدوارم در سر فرصت تازگی رو بخوانی و به مرور به نظراتش و پیشنهاداتش ٬ پاسخ بدی .
امیدوارم تازه و با طراوت باشی
سید مهدی سلطانی
سلام آقا پویان .
به قول همه اگر به جای دختر افغانی دختر ایرانی می ذاشتن هم هیچ تفاوتی نمی کرد ...
تبعیض ...
جهان سومی ...
فلاکت ...
تکرار ....تکرار .... تا همیشه ....
آرزوهاشو بهش بگو یه جا قاب بگیره بزنه به دیوار ... تا یادش نره با اینکه نسبت به اون دختر استرالیایی قانع بود بازم آرزوهاشو باد برد .... هی دخترک افغانی ...
باید شکر کنی که برای دختر بودنت تاوان پس نمی دهی و زنده به گور نمی شوی ....
سلام پویان عزیز
هنوز که تازه نشدی ؟؟!!!
امیدوارم خودت تازه باشی
سید مهدی سلطانی
سلام پویان جان/.خوبی دوست خویم؟ آره من مهدی رو از زمان دانشگاه میشناسم..بر میگرده به سال 81.. اما ما خیلی هم عقیده نیستیم..حداقل در یک مورد میدونم که اصلا هم عقیده نیستیم..اما مهم اینه که ما بلدیم حتی اگه هم عقیده نباشیم دوستای خوبی باشیم.مهم اینه..جامعه ای درست میشه که همه مردم بتونن همدیگر رو قبول داشته باشن حتی اگه مخالف هم باشن..
خب ÷ویان جان..تنبلی هم حدی داره..خیلی داری اینجا کم کاری میکنی...زودتر دیگه اینجا رو آپ کن تا دعوات نکردم!!!
سلام پویان عزیز
امیدوارم خوب باشی
از اینکه با خبر شدم قراره ساختار وبلاگت تازه بشه خوشحالم ٬ اما تازگی بیشتر دوست داره تا محتوای فراتر از عشق هر روز تازه بشه .
راستی شما به ما افتخار نمی دی ۲۳ اسفند ساعت ۳۰ : ۱۵ ببینیمت ؟؟!!
تازگی منتظر شماست
تازه باشی
سید مهدی سلطانی
[گل]سلام گلم زیبا بود مثل همیشه به بلندی کلامت و به زیبایی نگاه سرشار از مهرت.......راستی آبجی آپ کرده وقت کردی یه سر بزن میدونم خوشحال میشم مثل قبل پیشم باشی و تنهام نزاری روز قشنگی داشته باشی .....[گل]
سلام پویان جان..خوبی؟مرسی از نظرت..پویان جان امروز خودکشی کردم و همه وبلاگهام رو با هم آ پ کردم.بدو بیا که بحث داغه!!!
با "تب " به روزم...
-------
پویان عزیز خیلی سخت وب لاگت باز میشه ...
« یک دانه ارزن کاشتم... »
پویان.؟ یه روزایی که با اسم رسا برام کامنت میذاشتی نفر اول هر پستم تو بودی..یادته؟ خوشحال بودم که هیچکی نمیاد "رسا" میاد..اما الان تاخیر زیاد داری.میذارم به حساب شلوغ بودن سرت اما...دل من برای کامنتهات زود زود تنگ میشه..راستی خسته ام..یه چند روزی ننویسم چطوره؟ یک ماه و نیمه هر روز آپ کردم اما....................
سلام.
رخت را بر کن.
تیغ جسم را غلاف کن.
چشم دل را بگشا.
آنچه دیدنیست پنهان است.
دل به نادیدنها مسپار.
ممنون از ابراز همدردیتون عزیز خواهر.
میخوام قهر کنم باهاتا اما دلم نمیاد..این یکی رو از دست نده لطفا!!
سلام دوست عزیزم
ممنونم که توی این مدت یادم کردید و برای سلامتی مادرم دعا
از همه ی دوستای با معرفتم ممنونم که با دعاهای خالصانشون منو تنها نذاشتن
موفق باشید
سلام سلام
نیستی!
سر نمی زنید!
خبر نمی دید!
امیدوارم هرچی هست خیر باشه
اندیشه ات سپید باشد
به تفاوت فکر نمی کنی
به تغییر فکر می کنی
این روز ها
اندیشه ات چه رنگی ست؟
سیاه،سپید یا...؟
پارسی و پیروز باشی
سلام سلام
ممنون که اومدی
انتظار جبران در کار نیست!
اومدنت نشونه و اثبات محبته
به هر حال لطف داری
تا همیشه
پارسی و پیروز باشی
سلام
ممنون به کافه سرزدی .
راستش این وب لاگت بسی سنگین شده و بیچاره کمرش خم گردیده...
سبکش کن برادر تا بتوانیم راحت به دیدارت آییم...
مخلصیم