نوروز آیین کاملا ایرانیست و نیازی به اینکه از فرهنگ دیگر و خصوصا عربی چیزی به عاریت بگیرد ندارد.
این را گفتم و نوشتم، ولی ظاهرا بیان من ناقص بوده و باعث سوء تفاهم برای دوستان گردیده است. ظاهرا از منظور من این تلقی شده که من با فرهنگ عربی مخالفم و برداشت تقابل و تضاد عرب و عجم از کلام من شده است. با توضیح بیشتر سعی میکنم ابهام را رفع کنم و بیان واضحی از منظورم داشته باشم.
اگر میگویم نوروز ایرانیست و نیازی به گرته برداری یا عاریت گرفتن از فرهنگ عربی ندارد، به این معنا نیست که عرب بد است یا اگر میگویم فرهنگ خشن و زمخت عربی، مرادم این نیست که اعراب و فرهنگشان یکسره خشن است.
من کمابیش و به اندازهی سواد ناقص خودم با اعراب آشنایی دارم. شخصیتهای برجستهی فرهنگی و علمی و سیاسی آنها را میشناسم. با هنر آنها آشنا هستم. یقین میدانم که اعراب، امروز در زمینههایی به مراتب از کشور ما جلوتر هستند. ولی انصاف بدهید به چه میزان از فزهنگ و هنر و پیشرفت اعراب امروز نصیب ما شده است؟ آنچه از تبادل و پایاپای شدن آیینها با اعراب داریم به امروز طرفین، اختصاص دارد یا ۱۴ قرن پیش؟ آنچه از رسم و آیین و مقررات، ماحصل نگاه ما به اعراب شده، مختص به امروز است یا قرون و اعصار پیش؟
اگر نوشتم فرهنگ خشن عربی، مقصودم قوانین خشکی است که متأسفانه متأثر از رسوم عصر به اصطلاح جاهلیت عرب به فرهنگ خود اعراب امروز هم رخنه کرده و با کمال تأسف به دین اسلام هم وارد شده است. فرهنگ انتحاری، ندیده گرفتن زنان در بسیاری از کشورهای عربی، قوانین مجازات خشن موجود در قوانین بسیاری از کشورهای عربی(قطع دست و پا و گردن، سنگسار و ...) در کشورهای عربی رایج هست یا نه؟
من میگویم اگر وجود دارد، که دارد، اشتباه است. من به اعراب احترام میگذارم و معتقد به تبادل فرهنگی هستم ولی در این تبادل چرا نباید فرهنگ ایرانی و صلح و آرامش و منشور کوروش و دانش دیروز و امروز و موسیقی وهنر و ... خود را به آنهابدهیم؟ چرا ما باید بسیاری از قوانینی که خود آنان بعد از ۱۴۰۰ سال، سعی در فراموش کردن آنها دارند را با افتخار بگیریم و بنازیم به این تبادل؟!
از اینها گذشته منظور من اجباری است که از طرف جریانی خاص به زور به جامعه میخواهد القا شود. برای مردمی که زبان فارسی را متوجه میشوند، همه چیز را در زمینهی ارتباط با خدای یکتا به زبان عربی ترویج کردن یعنی چه؟ چرا ما نباید به زبان خودمان با خدای خودمان صحبت کنیم؟ آیا نیت خاصی در اینکه مردم متوجه نباشند چه چیز را هر روز تکرار میکنند، نهفته است؟
من با نگاهی مشکل دارم که اسلام را عربی میداند. من با نگاهی مشکل دارم که فرهنگ زمان برخاستن اسلام در شبه جزیرهی عربستان را با تمام کاستیهایش، فرهنگ اسلامی نام میگذارد و آن را عین اسلام میداند. من نمیگویم در آن مقطع فرهنگ ایرانی بینقص بوده، ولی من ایرانی، فرهنگ ایرانی را به روز میکنم و تکامل میبخشم ولی با فرهنگ عربی ۱۴ قرن پیش چه کنم؟ من اگر اسلام را بخواهم و بخواهم که بومیاش کنم و به روز، البته با حفظ اصول آن، ولی اسلام از جنس ایرانی و نه عربی، این توهین به اسلام و اعراب است؟
من با اشخاصی مشکل دارم که در راستای عربیزه کردن همه چیز، در سودای به اصطلاح اسلامی شدن نامهای زیبا و خوشرنگ ایرانی خود را به اسامی عربی تغییر دادند و نامش را مسلمانی گذاشتند. باز هم میگویم و مینویسم من با تحمیل هر چیزی به آیینها و فرهنگ ایرانی مخالفم، من با تبادل و داد و ستد فرهنگی مشکل ندارم، با تحمیل مشکل دارم.
آنچه امروز از جانبی خاص به مردم القا میشود، تبادل است یا تحمیل؟ من و شمای مردم چقدر با مردم سرزمینهای عربی در تماس هستیم؟ چه دادیم و چه گرفتیم؟ واسطهی ما کیست؟ این واسطه چقدر از فرهنگ ایرانی میداند و چقدر از فرهنگ عربی؟چه نسبتی با اسلام دارد؟
و اما نوروز؛ باز هم تکرار میکنم نوروز آیینی صد در صد ایرانی است، باید ایرانی هم بماند. نوروز را اگر یک ایرانی جشن میگیرد باید به خاطر نفس نوروز و به عنوان یک مراسم ایرانی جشن بگیرد. نوروز یگانه یادگار نیاکان ماست که در تلخ و شیرین تاریخ و فراز و نشیبش، به سلامت به ما رسیده و پابرجا مانده است. نوروز ویژگیهای منحصر به خود را دارد وتنها بهانه برای پاسداشت آن، زنده نگهداشتن یک سنت بزرگ و شکوهمند ایرانی است و باید به عنوان سند هویت ایرانی ما بدون تداخل با هیچ فرهنگ دیگری باقی بماند و فقط و فقط هم ایرانی بماند. این به معنای بد بودن و دارای اشکال بودن دیگر فرهنگها و کشورها نیست. این به معنای تأکید بر این است که ایرانی، اول ایرانی باش، دارای هویت باش، بعد به سراغ تبادل فرهنگی با دیگران باش.
من دوست دارم وقتی یک ایرانی نوروز را جشن میگیرد، بدون ترس و با افتخار باشد و به دنبال حلال کردن آن نباشد. دوست من، کم نخواندهایم و نشنیدهایم که نوروز روز به ولایت رسیدن حضرت علی(ع) است یا در نوروز امام صادق(ع) فلان عمل را انجام میدادند یا امام(ع) دیگر یا پیامبر(ص) فلان سفارش را در مورد نوروز کردهاند. اگر بر حسب تصادف، این اتفاقات در نوروز ما افتاده، که چه بهتر و باعث افتخار من ایرانی است که در گوشهای دیگر و توسط اشخاصی که محترماند و موجه در نزد مردمان بسیار، این مراسم نکو داشته شده است. ولی من به این همزمانی رویدادها و توصیههای احتمالی به هیچ وجه به عنوان مجوز برگزاری نوروز و عید باستانی خودم و چیزی که موجب مستحب و حلال شدن نوروز گردد نگاه نمیکنم و دوست ندارم چنین تلقی در جامعه ایجاد شود.
مجوز برگزاری عید نوروز، خود عید نوروز است. این همزمانی و این توصیهها بود یا نبود، همچنان ایرانی باید نوروز را جشن میگرفت. ایرانی اگر میخواهد نوروز را به بهانههای اسلامی - عربی جشن بگیرد، مانعی نیست، ولی نامش را نوروز باستانی ایرانی نگذارد. به هر نامی بنامد به جز عید نوروز باستانی ایران.
دعای تحویل سال را من دوست دارم فارسی بگویم، من دوست دارم مناجات خواجه عبدالله انصاری همراه ذکر تحویل سال من باشد. دوست ندارم نوروز، این سند هویت من با فرهنگ هرچند بزرگ دیگری مخلوط شود. نوروز کامل است و خود میتواند مولد بوده و به دیگران هدیه شود. مشکل من با جریانی است که میخواهد اینجا هم مسیر ایرانی را منحرف کند و تلقی گناه و جرم ایجاد کند در اذهان مردم از اینکه بخواهند حداقل در روزهایی از سال، فقط ایرانی باشند.
و در نهایت و مهمتر، هر آنچه در مورد فرهنگ عربی و اعراب گفتم و نوشتم به هیچ وجه در نیت و منظور من اعراب عزیز ایران نبوده و نیستند. اعراب عزیز ایرانی، هموطنان من و عزیزان هر ایرانی میباشند، همانطور که آذری، کرد، بلوچ و ... یکی دانستن اعراب ایران با اعراب سایر کشورها و اعراب امروز با اعراب ۱۴۰۰ سال پیش اشتباه بوده و به هیچ وجه منظور نظر من نیست.
خلاصه اینکه: ۱- طرفدار و معتقد به ایرانی بودن و ایرانی ماندن نوروز و عدم نیاز نوروز به استفاده ازمجوز یا فرهنگ دیگران هستم. ۲- با تبادل فرهنگی دوجانبه کاملاً موافقم، همانقدر که با تحمیل فرهنگی یکجانبه مخالفم. ۳- مراد من از مخالفت با تداخل عربی با فرهنگ ایرانی آن چیزی است که به نام اسلام و برگرفته از رسوم ۱۴ قرن پیش اعراب و از طرف جریانی خاص به مردم ما القاء میشود.
امیدوارم توضیح من کافی و در رفع سوءتفاهمهای ایجاد شده مفید بوده باشد.
باز هم نوروزتان مبارک، دوستان و همراهان عزیز من. |